جواب سوال نماز
زنى خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام رسید و عرض کرد: مادر پیر و ناتوانى دارم که در نماز بسیار اشتباه مى کند، مرا فرستاده تا از شما بپرسم که چگونه نماز بخواند.
آن حضرت فرمود: هر چه مى خواهى بپرس !
آن زن سوالات خود را مطرح کرد تا به ده سوال رسید و حضرت زهرا علیهاالسلام با روى گشاده جواب داد. زن از زیادى پرسش خود شرمنده شده ، گفت : شما را بیش از این زحمت نمى دهم .
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: باز هم بپرس . آن گاه براى تقویت روحیه وى چنین فرمود: اگر به کسى کارى واگذار کنند، براى مثال از او بخواهند که بار سنگینى را به ارتفاع بلندى حمل کند و در برابر این کار صد هزار دینار به او جایزه بدهند آیا او با توجه به آن پاداش احساس خستگى مى کند؟
زن جواب داد: نه .
آن حضرت فرمود: من در مقابل هر پرسشى که جواب مى گویم از خدا پاداشى به مراتب بیشتر دریافت مى کنم و هرگز ملول و خسته نمى شوم . از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که روز قیامت دانشمندان اسلام در برابر خدا حاضر مى شوند و به اندازه علم و تلاش و کوشش که در راه آموزش و هدایت مردم داشته اند از خداى خود پاداش مى گیرند.
عبادت نمونه
عبادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام یک عبادت نمونه است . حسن بصرى که یکى از عباد و زهاد دنیاى اسلام است درباره فاطمه زهرا علیهاالسلام مى گوید: به قدرى دختر پیغمبر صلى الله علیه و آله عبادت کرد و در محراب عبادت ایستاد که تورمت قدماها پاهاى آن بزرگوار از ایستادن در محراب عبادت ورم کرد.
شب میلاد زهراى بتول است ز یمن او دعا امشب قبول است
شب فیض و شب قرآن ، شب نور شب اعطاى کوثر بر رسول است
خوف در نماز
یکى از خصوصیات ویژه در نماز و عبادت حضرت فاطمه علیهاالسلام خوف و خشیت وى بوده است .
ابومحمد دیلمى در ارشاد القلوب روایتى را در این باره نقل نموده و گوید:
کانت فاطمة تنهج فى صلواتها من خوف الله ؛
و روایت شده که حضرت فاطمه علیهاالسلام به هنگام نماز نفسش به شماره مى افتاد.
سبب این حالت که در نماز و دعا براى فاطمه علیهاالسلام پیش مى آمد خوف و خشیت وى از حضرت بارى تعالى بوده است
ممکن است پرسیده شود که : خوف از چه چیزى ؟ مگر حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، معصوم نبوده و آیه تطهیر در شان او نازل نشده است ؟ پس کسى که خداوند او را از معاصى و پلیدى ها تطهیر نموده گناهى از او صادر نمى شود، چرا باید خائف و ترسان باشد؟
در پاسخ گوییم : خوف اسباب متعدد دارد، گاهى به سبب گناه و سوء عمل است و این که فردى مى داند در محضر کسى ایستاده که او را به دلیل گناهش مجازات خواهد کرد و گاهى منشاء خوف ، اطلاع و یقین نسبت به نقص خود و کمال معبود است ، و ناقص وقتى خود را در محضر کامل بیند، البته نفسش به شماره مى افتد، رنگش متغیر مى شود و حتى غش به او دست مى دهد. در روایتى آمده است : کان امیرالمومنین علیه السلام اذا اخذ بالوضوء یتغیر وجهه من خیفة الله ؛
على علیه السلام هرگاه وضو مى ساخت ، رنگ چهره اش از خوف الهى تغییر مى کرد.
و در روایت دیگرى آمده است :
امام حسن مجتبى علیه السلام هرگاه سجده شکر را به جاى مى آورد از خشیت و خوف مقام ربوبى حالت غش به او دست مى داد . و در روایت دیگر، درباره امام حسن علیه السلام آمده است :
امام وقتى از وضو فارغ مى گردید، رنگ چهره اش تغییر مى کرد، هنگامى که از وى درباره علت این حالت سوال کردند، فرمود : حق آن است که وقتى در برابر کسى چون (پروردگار عالمیان ) مى ایستیم رنگ از چهره ما پریده باشد.
و شبیه این روایات را درباره سایر امامان شیعه علیهم السلام و صدیقین نیز نقل نموده اند: در روایتى آمده است که :
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: چرا وقتى براى وضو حاضر مى شوید رنگ چهره شما زرد مى گردد؟ فرمود: چه میدانید که به حضور چه کسى مى روم !
بنابراین معلوم مى شود که علت خوف و خشیت حضرت فاطمه علیهاالسلام معرفت تمام نسبت به خداوند متعال مى باشد.
حضرت فاطمه زهرا (س) و نماز
در احوالات این بانوی بزرگ اسلام آورده اند:«کانت فاطمه علیها السّلام تنهج فی الصّلاه من خیفه الله تعالی[1].»، یعنی: فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ هنگام نماز از ترس خدا نفس نفس می زد. و نیز از وجود مبارک پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ درباره ایشان نقل شده است:«قال النبّی ـ صلّی الله علیه و آله ـ فی خبر طویل أخبر عما یقع من الظّلم علی اهل البیت علیهم السّلام، امّا ابنتی فاطمه فانّها سیّده نساء العالمین من الاوّلین و الاخرین ـ الی ان قال ـ متی قامت فی محرابها بین یدی ربّها جلّ جلاله، زهر نورها لملائکه السّماء کما یزهر نور الکواکب لأهل الارض و یقول الله عزّوجلّ لملائکته: یا ملائکتی انظروا الی أمتی فاطمه سیّده امائی قائمه بین یدی، ترتعد فرائصها من خیفتی، و قد اقبلت بقلبها علی عبادتی، اشهدکم انّی قد أمنت شیعتها من النّار[2].»، یعنی: وجود مبارک پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خبر طولانی که در ضمن آن از ظلم و ستم به خاندان خود خبر می دادند، فرمودند: امّا دخترم فاطمه ـ سلام الله علیها ـ سیده و خانم زنان جهان از اولین تا آخرین آنها است، تا این که فرمودند، هنگامی که در محراب نمازش در مقابل پروردگارش می ایستد، نوری برای ملائکه های آسمان می درخشد، همان طوری که نور ستارگان آسمان برای اهل زمین می درخشد و خداوند عزّوجلّ به ملائکه هایش می فرماید: ای ملائکه های من نگاه کنید، به کنیزم فاطمه(سلام الله علیها )، خانم کنیزان من، در حالی که ایستاده است در مقابل من، بدنش از ترس من می لرزد، و با حضور قلب به عبادت کردن من روی آورده است، شما را شاهد می گیرم، که من پیروان او را از آتش جهنّم در امان نگه می دارم .
شب زنده دارى فاطمه
حسن مثنى ، حضرت امام حسن علیه السلام ، نزد عموى خویش ، حضرت امام حسین علیه السلام براى خواستگارى یکى از دخترانش (فاطمه یا سکینه ) آمد.
امام حسین علیه السلام به او فرمودند: فاطمه را براى تو اختیار مى کنم ، زیرا شباهت بیشترى به مادرم فاطمه ، دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله دارد. او در دیانت ، تمام شب را بیدار بوده و روز را روزه مى گیرد و در شکل و جمال شبیه حورالعین است . و اما سکینه ، استغراق با خدا بر او غلبه داشته و شایسته نیست که با مردى ازدواج کند.
مواظبت بر نماز شب در کودکى
حضرت فاطمه علیهاالسلام انس با کسى نمى گرفت جز حضرت رسول صلى الله علیه و آله شب و روز خود را به مراحم آن بزرگوار مشغول مى نمود، حتى در روز روزها و قیام لیالى مراقبت و مواظبت فوق العاده مى کرد و بر عبادات و طاعات اقبال و اهتمام چنان مى نمود که زنان زمانش متحیر بودند که فاطمه با این کمى سن چگونه تحمل مشقت هاى زیاد صعبه که خارج از عادت بشر است مى نماید.
نماز در شب زفاف
سوره الم سجده آیه 16 تتجافى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقنا هم ینفقون .
یعنى شبها هنگامى که همه مردم در خواب خوشند از بستر خواب پهلو جدا نموده و بر پا براى عبادت ایستند و پروردگارشان را بخوانند و نماز کنند و از روى بیم از عذاب آخرت و امیدوارى به ثواب و تفضلات الهى در آن عالم و از آن چه ما به آن ها داده ایم از مال و سایر نعمت ها به دیگران بخشش بنمایند.
این آیه در شب زفاف فاطمه علیهاالسلام نازل گردید، حضرت امیر علیه السلام مى فرماید: در شب زفاف زمانى نگذشت که فاطمه زهرا علیهاالسلام برخاست و چراغ را خاموش کرد از شدت حیا و حجاب ، اسماء گفت : چندان نور از جمال آن دو بزرگوار تابنده و درخشنده بود که خانه روشن و منور گردید، حضرت امیر فرمود: در دفعه اول چون بر رخساره زهرا نظر انداختم ، هیبتى در دل من قرار گرفت که گویى رسول خدا را دیدم و آن مخدره در حسن صورت و استقامت قامت و راه رفتن و سخن گفتن شبیه ترین مردم به پدر بزرگوارش بود، آن گاه اسماء گوید: حضرت امیر از فاطمه اذن خواسته تا به جهت اداى شکر نعمت پروردگار به نماز و ذکر و دعا مشغول شود، فاطمه زهرا اذن داد و خود نیز مشغول به نماز گردید و از براى احیاء آن شب آیه مذکور نازل گردید.
خواندن قرآن در خانه
سلمان مى گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله مرا براى کارى به خانه فاطمه فرستاد، به در خانه که رسیدم ، صداى زهرا را که در درون خانه قرآن مى خواند شنیدم .
سلمان مى گوید: من بر درب خانه ایستاده و سلام کردم ، و شنیدم که فاطمه علیهاالسلام در داخل خانه مشغول
تلاوت قرآن است و آسیا مى چرخید، در حالى که کسى در آن جا نبود...و سلمان - رحمة الله علیه - در آخر روایت مى گوید:
وقتى این مطالب را به عرض رسول خدا صلى الله علیه و آله رسانیدم ، وى تبسمى کرده فرمود: اى سلمان ! همانا خداوند متعال قلب و جوارح دخترم فاطمه را از ایمان مملو نموده است ، لذا وى بدون دغدغه مشغول عبادت پروردگار مى باشد، پس خداوند ملکى به نام زوقابیل را مامور نموده تا آسیا را بگرداند و خداوند کارهاى دنیا و آخرت فاطمه را عهده دار شده و او را کفایت مى نماید.
بخش سوم : گوشه ای از کرامات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
کرامت عبارت است از انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادی و بدون ادعای نبوت و یا امامت
به عقیده اکثریت علمای مذاهب اسلامی - جز گروه اندکی از معتزلی ها - صدور کرامت از اولیای خداوند و به دست آن ها ممکن است. به قول دانشمندان «ادل دلیل علی امکان الشیی وقوعه; بالاترین دلیل بر امکان چیزی، وقوع و انجام آن چیز است در تاریخ نمونه های زیادی از کرامات اولیای خداوند نقل شده است. مثل: سرگذشت حضرت مریم علیها السلام و جریان ولادت فرزندش حضرت عیسی علیه السلام و نزول میوه های بهشتی در محراب عبادت برای او و نیز داستان عاصف بن برخیا و انتقال تخت ملکه صبا از یمن به فلسطین در یک چشم به هم زدن و داستان هایی که شیعه و سنی درباره کرامات حضرت علی علیه السلام نقل کرده اند .
در این مقاله بر آنیم تا به مناسبت شهادت دخت پیامبر عظیم الشان اسلام، گوشه ای از کرامت های حضرت زهراعلیها السلام را بیان کنیم .
نورى از خانه
برخى از روایات نشان مى دهند که گاهى مردم مدینه در حین عبور نیمه شب از در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام نورى از خانه او متجلى و ساطع مى دیدند، از پیامبر صلى الله علیه و آله علت را مى پرسیدند و فاطمه علیهاالسلام را در محراب عبادت مى یافتند و هم رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: به هنگامى که فاطمه علیهاالسلام در محراب عبادت است ، هزاران فرشته بر او درود مى فرستند و او را سیده زنان عالم خطاب مى کنند...او اهل سجده هاى طولانى و قیام و رکوع طولانى بود و خداى را با تمام وجودش عبادت مى کرد.
طعام غیبى در سجده گاه زهرا (س )
امیرالمومنین علیه السلام روزى به خانه آمد، دید که فاطمه علیهاالسلام حسنین علیهاالسلام را مى خوابانید، ایشان به خواب نمى رفتند از شدت گرسنگى . فاطمه طاهره عرض کرد: یا اباالحسن ! برو قدرى طعام طلب کن که این کودکان از گرسنگى به خواب نمى روند.
امیرالمومنین علیه السلام نزد عبدالرحمن بن عوف رفت و از وى دینارى قرض خواست ، عبدالرحمن به خانه رفت و کیسه زرى بیرون آورد و عرض کرد: در این کیسه یکصد دینار است بگیر یا على ! و هرگز عوض آن را مده .
حضرت علیه السلام فرمودند: از تو قبول نکنم که از پیغمبر صلى الله علیه و آله شنیده ام : الید العلیا خیر من ید السفلى . یک دینار به من قرض بده و این حدیث را بشنو که عوض مى دهند و قرض را یکى هیجده عوض مى دهند.
عبدالرحمن یک دینار به جناب امیر قرض داد، آن حضرت چون روانه شد، در راه مقداد را دید که بر کنار راه نشسته فرمود: اى مقداد! در این وقت اینجا چرا نشسته اى ؟
عرض کرد: از جهت ضرورتى .
فرمود: آن ضرورت چیست ؟
عرض کرد: چهار روز است که طعامى نیافته ام .
فرمود: بگیر این دینار را، تو از ما اولى ترى که چهار روز است طعام نیافته اى و ما سه روز است .
مقداد دینار را گرفت و حضرت وقت نماز شام بود روانه مسجد شد، به همراهى پیغمبر صلى الله علیه و آله فریضه را ادا نمود، چون فارغ شد جناب رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: یا على ! امشب به خانه شما مى آیم و مهمان شما خواهم بود.
جناب امیر عرض کرد: حبا و کرامة .
از پیش روانه شد و فاطمه زهرا علیهاالسلام را خبر کرد، فورا فاطمه زهرا به مصلى خود رفت و روى مبارک بر خاک نهاد و به ایزد پاک عرض کرد: خداوندا! به حق محمد و آل محمد که بر ما طعامى فرست .
هنوز فاطمه علیهاالسلام در سجده بود که بوى طعام به مشام وى رسید، سربرداشت کاسه بزرگى دید پر از طعام که بوى آن خوشبوتر از مشک بود، آن را برداشته و در خدمت پدر بزرگوار خود نهاد، حضرت فرمود: انى لک هذا الطعام ؟ عرض کرد: من عند الله ، ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب .
پس حضرت امیر و فاطمه و حسنین از آن طعام تناول کردند. ناگاه سائلى بر درآمد، امیرالمومنین خواست او را از
آن طعام بدهد حضرت رسول صلى الله علیه و آله نگذاشتند و فرمودند: یا على ! این ابلیس است . خبر شده که ما از طعام بهشت مى خوریم آمده که با ما مشارکت کند.